ما پیک و پیام آور احساس و درودیم
سازنده و زیبایی آهنگ و سرودیم
تا یاوه سرا گشت ردیف سخن ما
بر قافیه اش لال شده ، لب نگشودیم
خمیازه شده پاسخ و پژواک غزل ها
ناچار که در آینه در گفت و شنودیم
خوردیم ز بس ضربه ی شلاق صبوری
از حوصله چون برگ خزان دیده ، کبودیم
قانون شده تا هستی ما ، نیستی ما
نام خود ازین هستی وارونه زدودیم
شد شاهد "ناظم" سخن زیر ز "سیمین"
این بیت رفو کرده و چون وصله نمودیم
"بودیم و کسی پاس نمیداشت که هستیم
باشــد که نبـــاشـــیم بداننـــد که بــــــودیم"
یاهو
22/5/1392
دکتر فضل الله ناظم
این غزل زیبا در شب شعر استادان آشفته و پریش دکتر فضل الله ناظم خوانده شد!
عکس یادگاری که توی حاشیه این مراسم با دکتر ناظم گرفته شده..مسلما جالبه دیدن چهره دوست داشتنی دکتر شهرمون که فکر کنم با خانواده سیاره گرفته شده
..