سلام بر امروز،سلام بر مولود !
بعد از عید نوروز،جشن نیمه شعبان بزرگترین جشن عمومی ملت ایران ست،جشنی خودجوش،که بر اساس باورهای مردم ،سال به سال به رنگ و لعبابش افزوده میشود،جشن مولود ،جشنی عظیم، آمیخته به. برخی اعتقادات غلط،و شاید سنتی!
چند روزی سفرهایی به اهواز و بندرعباس داشتم،دو سه روز آخر هفته ،رو منزل بودمو ،دنبال کارای عقب افتاده اداری و بانکی،وادای ،نظرات قول های معوقه،مثل خرید دوچرخه برا آقا امین و ثبت نام کلاس خوشنویسی ایشون،
عصر دیروز،رفتم براش از این دوچرخه حرفه ای ها خریدم،ناقابل ششصد تومن،دس گذاشته بود رو همین که چون متین اینو داره،منم همینو میخوام،
خرید کردیمو آوردیمش خونه،
ناگفته نمونه که این دوچرخه هدیه قبولی مدرسشه،و عمدا شب نیمه شعبان براش خریدم که تا آخر عمرش یادش بمونه،و همینطور اعیاد مذهبی رو
عکسش رو از لینک های روزانه ببینید.شماره 3
بعدش رفتیم دوچرخه سواری،لابلای اون همه جمعیت و ترافیک،
توی مسیر دو سه تا قضیه فکرمو مشغول کرد، که شد پست امروزم
اول اینکه،چرا واسه جشن تولد امام زمان همه میان خیابون؟؟؟که ترافیک راه بندازن،اعصاب همدیگه رو خراب کنن؟؟یا جشن و میتینگ خودروهاشونه؟؟؟
کار جالبی که امسال در شهرمون برگزار شده بود این بود که جناب استاد ملک مطیعی در یکی از خیابونهای شهر،با صدای زیباشون غزل هایی در مدح امام زمان خوندن،کاری بسیار قشنگ و بدیع،حیف که بخاطر تراکم جمعیت نشد عکسشون رو بگیرم
دوم:جدا جشن مولودی تبدیل شده به هنجار شکنی ها ! شروع رابطه ها،شروع خواستگاریها،یا مسایل دیگه؟؟؟چرا شان این مراسم مذهبی بهم خورده؟؟؟
چرا تنبک ،سازو آواز آنچنانی شده مدح امام زمان؟واقعا برا امام زمان باید تنبک زد؟؟یا رقصید؟اونم وسط خیابون؟؟؟ خشکه مقدس نیستما ،اصلا هم نمیخوام بهم انگ بخوره که فلانی افکار فلان داره ،نه اصلا اتفاقا خیلی راحت و با فکر باز زندگی میکنم،ولی بهتر نیس شان صاحب مجلس رو نگه داریم؟؟؟؟ همونطور که دوس داریم در مجلس شادی هامون مثل عروسی و عقد ،سازو آواز داشته باشیم نه مجلس وعظ و آخوند،دیروز هم درستش نبود که واسه امام مذهبی مون ،مجلس رقص و آواز داشته باشیم،هر چیزی بجاش زیباس،
متاسفم که همه چیزمون قاطی شده و افراط تفریط میکنیم
سوم :
چی شده که فقط واسه این امام به خیابونها میایم و به اصطلاح جشن میگیریم ؟؟مگه اون یازده تای دیگه امام نیستن؟؟؟چرا بین امامان فرق میزاریم؟؟؟واسه امام حسن مجتبی هیج جا هیچ خبری نیس،چون توی ماه رمضانه ؟؟؟؟؟
چهارم:
چرا ادای نذرهامون در عزا و شادی های امامانمون رو آمیخته کردیم به پذیرایی ها،حالا شام یا ناهار،یا شربت و شیرینی؟؟ مگه جور دیگه ای نمیشه ادای نذر کرد؟؟؟ما خودمون واسه ایام تاسوعا و عاشورا ناهار میدیم،اما اون یه رسم قدیمی حدودا ده پانزده ساله، اما نذرهای جدید رو میشه به کارهای جدید تبدیلش کرد،نظر شما چیه؟؟
یادمه امسال غذا تمام شد،خیلی ها بهشون غذا نرسید،دیگ های خورشت و برنج رو گذاشتیم وسط که بشوریم،آقا هیچ کسی نیومد کمک،انگار فقط ،شفای از امام حسین رو در خوردن غذاش میدونستند !!!!!نه شستن ظروف غذای نذری .....
به یارو میگن از امامان چی فهمیدی؟؟میگه فهمیدم که هر جا گفتن یا حسین ،برم،چون شام ناهار میدن!اما هر جا گفتن یا علی نرم،چون باید کمک یدی کنم !!!
خداوکیلی اینطوری نشده؟؟افراط و تفریط در نذرها و ادای نذر،و حتی نوع نذری هامون رو جدی بگیریم،
چقد خوب میشد در مورد این فرهنگ لجام گسیخته به نام دین کمی اصلاحات انجام بدیم،
پنجم:
شیراز یه مغازه بستنی فروشی هست به نام بابا بستنی،اینجور که شنیدم سرش شلوغه،یعنی بهار و زمستون باید توی صف وایسی!! به تقلید از اون بابا بستنی،توی شهرمون یه مغازه راه اندازی شد،درست اینکه شب افتتاحیش دیشب بود،و به ملت بستنی مفتی میداد،خداوکیلی نمیدونین چیکار میکردن! متاسفم که شب تولد امام،شده بود شب تبلیغات بابا بستنی !!!!
از این جمله ترفند ها سال به سال داره زیادتر میشه.
اما
هیچ چیزی،هیچ لذتی بالاتر از دلربایی استاد ملک مطیعی نبود،اونجاهایی که اشکش ریخت و گفت :
دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است
جان را هوای از قفس تن پریدن است
از بیم مرگ نیست که سرداده ام فغان
بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن است
دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم
باری علاج شکر گریبان دریدن است
شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت
خورشید من برآی که وقت دمیدن است
سوی تو ای خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پرکشیدن است
بگرفته آب و رنگ زفیض حضور تو
هرگل دراین چمن که سزاوار دیدن است
با اهل درد شرح غم خود نمی کنم
تقدیر قصه دل من ناشنیدن است
آن را که لب به جام هوس گشت آشنا
روزی (امین) سزا لب حسرت گزیدن است
...........
اشعار زیباتون رو برام به یادگار بزارین ،نظرات،و نقدهای منصفانه ی شما رو از جان و دل میپذیرم